داستان
-
حسادت اولین قدم تو راه دوست داشتنه
من و نارازاکی… برخلاف تمام ژاپنی ها نه چشمای ریز بادومی داشت و نه قد کوتاه. چن سال پیش که…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 25
او یک زن قسمت 25 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یک_زن #قسمت_بیست_و_پنجم #چیستایثربی طناز با لباس نازکش، وسط برف گریه میکرد و…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 24
او یک زن قسمت 24 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_بیست_و_چهارم #چیستا_یثربی رفتم سمت اتاق سهراب. چراغ را روشن گذاشته بودم.…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 23
او یک زن قسمت 23 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_بیست_و_سوم #چیستا_یثربی اتاق سهراب؛ پر از نور و آرامش بود. دو…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 22
[Forwarded from چیستایثربی] #او_یک_زن #قسمت_بیست_و_دوم #چیستا_یثربی این خنده از هر گریه ای؛ دردناکتر بود! دوباره داد زدم :باید برم دستشویی…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 21
او یک زن قسمت 21 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یک_زن #قسمت_بیست_و_یکم #چیستایثربی غروب بود که دوباره وارد کلبه شدم. اتاق نیمه…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 20
او یک زن قسمت 20 [Forwarded from چیستا_دو] #او_یکزن #قسمت_بیستم #چیستایثربی چیزی که روی زمین افتاده بود؛ آشنا به نظر…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 19
او یک زن قسمت 19 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_نوزدهم #چیستایثربی گفتم: تو دروغ میگی! امکان نداره چیستا عاشق پسری…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 18
او یک زن قسمت 18 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_هجدهم #چیستایثربی وقتی دستش را از پیراهن سپید خونی اش بیرون…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت 17
او یک زن قسمت 17 [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_هفده #چیستا_یثربی گفتم :خدا لعنتم کنه ؛ چیکار کردم؟!…. گفت: دستمو…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت شانزدهم
او یک زن قسمت شانزدهم [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_شانزدهم #چیستایثربی داخل خانه؛ مثل کلبه ارواح بود. روی همه چیز؛…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت پانزدهم
او یک زن قسمت پانزدهم [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_پانزده #چیستا_یثربی نفهمیدم کی خوابم رفت و چقدرخوابیدم ؛ وقتی بیدار…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت چهاردهم
او یک زن قسمت چهاردهم [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_چهاردهم #چیستایثربی باران بهاری بود؛ روزی که اسبابهای اندکم را در…
بیشتر بخوانید » -
او یک زن قسمت سیزدهم
او یک زن قسمت سیزدهم [Forwarded from چیستایثربی] #او_یکزن #قسمت_سیزدهم #چیستا_یثربی پلیس ؛ هیچوقت ردی پیدا نکرد!…انگار شبنم ؛ هیچوقت…
بیشتر بخوانید »