امیر وحیدی
-
سکوت بود و تماشایِ رد پای غزل
سکوت بود و تماشایِ رد پای غزل دلم گرفت… نوشتم کمی برای غزل گرفته بوی تنت را تمامِ طول مسیر…
بیشتر بخوانید » -
غزل عاشقانه نگاه کن که شبی وقتِ خواب، خواهم مُرد
نگاه کن که شبی وقتِ خواب، خواهم مُرد غریب و بی کس و با اضطراب، خواهم مرد سوأل های زیادی…
بیشتر بخوانید » -
غزل عاشقانه غروب بود و زنی بی قرار، گُم می شد
غروب بود و زنی بی قرار، گُم می شد میان کوچه کسی در غبار، گم می شد چقدر آمدنت دیر…
بیشتر بخوانید »