“فردا اگر آمد تو نبودی چه کنم من”
فردا اگر آمد تو نبودی چه کنم من
با دیگری در زمزمه بودی چه کنم من
با این همه غوغایی که در دور و بَرِ ماست
گر دادِ دلم را نَشِنودی چه کنم من
مثل همه درهایی که بر من نشدند باز
گر روی دلم در نگشودی چه کنم من
امروز و دو امروز و سه امروز،کَمَت بود؟
فردا هم اگر رُخ نَنِمودی چه کنم من
اینها به کنار ای همه ی جان و تنِ من
اُفتَد به تو گر چشم حسودی،چه کنم من ؟؟؟
از : واحد معظمی