چشم در راهم بروی بام ایوانی که نیست
نفس کشد پس از آن دم که از تو دم بزند
تو آسمانی و ابرت خدا کند یک بار
بر آتشِ دل تنگم دو قطره نم بزند
بشر به عشق زده پشت پا و حیران است
که آش پخته ی خود را چگونه هم بزند
بریدم از همه دنیا و کاش دنیا هم
مرا رها کند و دور من قلم بزند
تمام هستی عاشق نگاه معشوق است
بدا به حالش اگر حرف بیش و کم بزند
خدا به حق خداییش نام خوبت را
درون دفتر تقدیر من رقم بزند
محمد فرخ طلب فومنی
عشق را بو می کشم
محمد فرخ طلب فومنی
ستاره جاوید
چاپ اول
آبان 1398
صفحه اینستاگرام محمد فرخ طلب فومنی
www.instagram.com/mohammadfarrokhtalabpoem
کانال اشعار محمد فرخ طلب فومنی
www.t.me/mohammadfarrokhtalabpoem