اگر چه دستخوش حادثات دیگری ام …
هنوز گاه گداری به فکر می بری ام …
سری به پات نهادم دلیل خوبی بود …
برای اینکه ببینی اگر چه سرسری ام …
شراب تلخ چشیدم ‘ ولی نخندیده
کسی شبیه تو هرگز به لهجه ی دری ام
مزن به سنگ ملامت مرا که مدتهاست
پریده از سر بامت دل کبوتری ام …
زیاده خواه نبودم مگر به قدری که :
ز یاد برده مرا دست مهر مادری ام …
متاع کهنه ای ام در بساط تنهایی …
نبوده هیچ کسی غیر درد مشتری ام …
اگر دومرتبه از کوچه ام عبور کنی
شکسته تر شدم از قبل ها ‘ نمیخری ام ؟
#سید_رضا_هاشمی (سره)